چراغسازی کردن. چراغ کردن. چراغ درست کردن. چراغ فراهم کردن: غمش در کوچۀ تاریک دل دشوار می آید چراغ از آه سازم تا براه او نهم آنجا. شفای اصفهانی (از ارمغان آصفی). رجوع به چراغ کردن شود
چراغسازی کردن. چراغ کردن. چراغ درست کردن. چراغ فراهم کردن: غمش در کوچۀ تاریک دل دشوار می آید چراغ از آه سازم تا براه او نهم آنجا. شفای اصفهانی (از ارمغان آصفی). رجوع به چراغ کردن شود
به سامان داشتن سامان دادن مرتب کردن، . . و دو جانبش دو دروازه گشاده و همه را شرفه و کنگره و سنگ انداز مرتب ساخته که حقا اتمام آن کار از دست سلاطین. . بیک ساا دشوار آید
به سامان داشتن سامان دادن مرتب کردن، . . و دو جانبش دو دروازه گشاده و همه را شرفه و کنگره و سنگ انداز مرتب ساخته که حقا اتمام آن کار از دست سلاطین. . بیک ساا دشوار آید